مانیا فرشته همیشه شادمانیا فرشته همیشه شاد، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

مانیا فرشته همیشه شاد

نه ماهگی مانیا کوچولو

1393/3/2 16:20
نویسنده : مامان مژده
1,491 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از مسافرت عید دخملکم حسابی عسل شدی.یه کارایی میکنی که به جراًت میتونم بگم باهوشی، هر کاری رو با یه بار انجام دادن فوری تکرار میکنی مثلاً بهت میگیم خداحافظ(با دستات فوری بای بای میکنیبای بای).میگیم دس دسی (با دستای تپل و کوچولوت شروع میکنی به دست زدنتشویق).میگیم بوس (دستت رو میذاری جلوی دهنتبوس).میگیم الو(دستت رو میذاری کنار گوشت و الو میکنیتلفن)،طوری شده که مامان نمیتونه پیشت با تلفن حرف بزنه.تازگیا گوشی رو از مامان میگیری و میذاری کنار گوشت و میخندی.

کار دیگه ای هم که یاد گرفتی،هر چی که دستت باشه و ازت بخوایم که بهمون بدیش با گفتن کلمه بده سریع بهمون میدیش.کمتر چهار دست و پا میری و بیشتر دستت به در و دیواره و رو پاهات حرکت میکنی.تازه دخملکم بلده حرف هم بزنه.بابا ، به به ، بده ، دادا این کلمات رو بطور کامل میتونی تلفظ کنی.چند روز پیش هم تو تلویزیون برنامه کودک رو که نشون می داد وقتی عمو پورنگ به بچه ها میگفت دست و هورا تو هم دست می زدی و می خندیدی.مثل بابایی به تلویزیون خیلی علاقه داری و اگه برنامه داشته باشه مثل آدم بزرگا می شینی و نگاه می کنی.راستی 17 اردیبهشت سومین مروارید نازت هم در اومد.حسابی از دیدنش لذت بردیم و با بابایی شاد شدیم.چند روز پیش داشتم تو آشپزخونه آشپزی می کردم.تو هم کنار دستم مشغول بازی بودی که نمی دونم چی شد سرت خورد به کابینت.شروع کردی به نق نق زدن،وقتی ازت پرسیدم چی شده؟؟؟؟؟تو هم دقیقاً همون حرکت رو تکرار کردی یعنی آروم سرت رو بردی نزدیک کابینت و نشون دادی که چجوری سرت به کابینت خورده و منم از خوشحالی نمی دونستم چکارت کنم.حسابی بوسیدمت نازنینم.بوسبوسبوسبوس

 

 

 

 

 

اینجا مامان پشتی گذاشته بین دو تا مبلا که دستت به گلدون نرسه.شما هم هر چی به دستت میرسید مینداختید اون طرف پشتی و از مامان میخواستی که برات بیاره.تا چند روز بازیت این شده بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

میدونستی این کلاه بیرون رفتنته.سرت که میکردیم،حسابی ذوق میکردی و میدویدی بغلمون که بریم بیرون.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اینجا داری تو جمع کردن فرش به بابایی کمک میکنی.مامان خونه تکونی بعد از عید داشت.

 

 

 

 

 

 

مانیا عشقمی،وجودمی،جونمی،فدای اون روی ماهت بشم.

 

 

 

 

 

یه مدت یاد گرفتی الکی گریه کنی و ناز کنی برای مامان.اینجا هم میخوای ببرمت بیرون.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تو بخواب نازنینم

به جان تمام دلواپسی هایم قسم

که لحظه ای دیده بر هم ننهم

و نگهبان تمام غزل های بر باد رفته باشم

قول می دهم یک مو نیز از سر قاصدک رویاهایت کم نشود

تو آرام بخواب نازنینم …. 

 

 

 

 

فدات بشم که موقع خواب،معصومیتت قشنگتر میشه...........

 

پسندها (6)

نظرات (0)